سلام .....
من دَر هَمهء عُمر، زِ رَنجِ پِدَرانَم ...
خونین جِگر و بَستِه لَب و دِل نِگرانَم .....
وآن روضهء رِضوان که دو گندُم پِدَرَم داد ...
حاشا اَگر اینَک به دو جو پَس بِسِتانَم .....
" ه.م غر.ب "
نظرات شما عزیزان:
آینه
ساعت8:25---24 دی 1392
سلام....
دلم را چون به تو دادم نه دیگر .پس نمی گیرم
و دستم را به دامان کس و نا کس نمی گیرم
چه طعمی مانده از عشقت به جا در زیر دندان که
به دندان میوه های کال و خام و گس نمی گیرم !!
شبی قلبم چنین می گفت : که تا هستی کنار من
تپش هایی شبیه قلب دلواپس نمی گیرم
به هرجا می روم انگار . قدم هایم به سوی توست
قسم خوردم به عشق تو . که من پا پس نمی گیرم
در پناهش باشید و بمانید تا همیشه
دلم را چون به تو دادم نه دیگر .پس نمی گیرم
و دستم را به دامان کس و نا کس نمی گیرم
چه طعمی مانده از عشقت به جا در زیر دندان که
به دندان میوه های کال و خام و گس نمی گیرم !!
شبی قلبم چنین می گفت : که تا هستی کنار من
تپش هایی شبیه قلب دلواپس نمی گیرم
به هرجا می روم انگار . قدم هایم به سوی توست
قسم خوردم به عشق تو . که من پا پس نمی گیرم
در پناهش باشید و بمانید تا همیشه
:: برچسبها: دِل دَردِ غروب , " ه, م غروب " , رباعیّات خیّام , بهشت و جهنّم , گندم و جو , خَتمِ معامله , ,